آیتالله ای برای بازدید به پادگان ابوذر آمده بودند. اکبر علاقه خاصی به ایشان و یاران امام[سلاماللهعلیه] داشت و از بنیصدر و جبهه ملی متنفر بود. بعد از گزارش نگاهی به ساعتش کرد و گفت برویم نماز مغرب! به نمازخانه پادگان آمدیم. حضرت آقا رو به من کردند و پرسیدند امام جماعت دارید؟ گفتم امروز شما هستید اما روزهای دیگر پشت سر اکبر شیرودی نماز میخوانیم! فرمودند عالی است! من هم پشت سر خلبان شیرودی نماز میخوانم! هر چه منتظر شدیم شیرودی نیامد! خودش را مخفی کرده بود. به اصرار آقا، شیرودی را آوردیم جلو و پشت سرش نماز خواندیم.
حضرت آقا هم بعدها به این موضوع اشاره کرده و فرمودند: شیرودی اولین نظامیایی بود که در نماز به او اقتدا کردم.
درباره این سایت